فال ورق کارت

فال سرنوشت

فال ورق کارت

۱۷ بازديد

فکر کنم دیروز پنجاه جا رفتم. هیچ کاری برای انجام دادن – هیچ چیز. امروز یکشنبه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت گشنیز , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

اما من حتی امروز تلاش کردم. به خانه آمدم تا شام بخورم. – ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است در هتلی باربر بودم و صندوق عقب را حمل می کردم – این تنها فرصت من بود. اما من کارت قدرت فیزیکی آن را ندارم.

به اعتقاد من، این چیزی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که یک مرد باید آن را یک فرصت نادر بنامد. این یک رستوران نسبتاً خوب در نزدیکی برادوی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت کراش , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

و ده دلار و انعام می گیرم. بیچاره من! یک لحظه قلبم به بند افتاد و بعد از خودم پرسیدم که دیگر با پول چه می خواهی؟ من این مکان را گرفتم و از فردای آن روز شروع خواهم کرد. آنقدر خسته ام که به سختی می توانم حرکت کنم.

۱۷ فوریه.

طنز نبود؟ من روز به روز مراقب برف بوده ام. و حالا که من جای دیگر را گرفته ام – اینک، امروز یک قدم برف می بارد!

– بعدازظهر به دیدن سردبیر رفتم. از فکر فردا ناامید کاری بودم. گفتم به او می گویم! – اما وقتی به آنجا رسیدم فقط جسارت این را داشتم که در مورد شعر پرس و جو کنم. او آن را نخوانده بود. می ترسیدم عصبانی به نظر برسد.

من یک هفته دیگر آنجا نمی روم. من نمی توانم او را عجله کنم.

امروز باید با عذرخواهی از صاحبخانه‌ام شروع می‌کردم و از او التماس می‌کردم که اجازه دهد یک هفته بعد پولش را بدهم. باید توضیح مفصلی می دادم – او می خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است کلی بداند چرا من در تمام این ماه ها کار نکرده ام و غیره. او صورت قرمزی دارد و به نظر من مشروب می خورد.

سپس مجبور شدم محموله‌ای از بهترین کتاب‌هایم – کتاب‌های فقیر و کمی ارزشمندم را که دوست داشته‌ام – بردارم و در یک کتاب‌فروشی دست دوم بفروشم. وقتی آنها را فروختم مجبور شدم برای یک هفته کت و شلوار گارسون کرایه کنم تا اینکه پولی برای خرید آن پیدا کنم. و سپس با آن چیز وحشتناک به رستوران رفتم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.