زن جوابی نداد.
“روباه را دیدی؟” فردی با لحن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استنتوریانه تری تکرار کرد. “نمیتونی به من جواب بدی؟”
زن بدون اینکه حتی به پشت سرش نگاه کند به دویدن ادامه داد.
خنده آقای تیلور به آتش خشم فردی دامن زد: او اسپرها را در میبوی گذاشت، به دنبال زن دوید، اسبش را در مقابل او از جاده کشید، و سوالش را بدون نقطه به او فریاد زد. پرس و جوی گرم مبنی بر اینکه آیا او زبانی در سر دارد.
زن طوری به عقب پرید که انگار به فردا او شلیک شده بود، با وحشت به چهره کوچک خشمگین فردی خیره شد، سپس دهان و گوش های او را لمس کرد و شروع کرد به غر زدن و صحبت کردن روی انگشتانش.
خنده آقای تیلور دوباره به وضوح شنیده می شد.
برادرزاده قصاب با عجله توضیح داد: “مطمئناً این یک زن ساختگی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است، آقا.” “من فکر می کنم او یکی از آنها قلع و قمع فال جدید و آنلاین قهوه , احساس کار , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
که خارج از شهر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.” سپس با یک جیغ بلند، «ببین! نگاه کن! ببر، داشته باش! هولا، هولا، هولا!»
ببر قبلاً بالای دیوار بود و با فلای، تازی نیمهرشته اسمیت، به دم، گردن و گردن رفته بود. و در پی این قهرمانان، با فریادهای خفه شده از شور و شوق، تلاش و جیغ کشیدن و مبارزه وحشتناکی در تلاش برای بالا بردن سطح صاف و بلند دیوار، بر روی بسته کرافرو صعود کردند.
“دروازه! دروازه جلوتر!» فریاد زد فردی، با پنجشنبه رعد و برق در جادهای پرفراز و نشیب، در حالی که زمین به صورت تودهای از سم اسبش بالا میرفت.
پونی آقای تیلور دو پول ناراحت کننده داد و فرار کرد. حتی پتسی کریمین و مادیان سیاه در هیجان نابرابر شور و شوق مشترکی داشتند، زیرا دومی که کاملاً از دستش خارج شده بود، به دنبال پونی سطل میرفت.
بعدازظهر بسیار سرد بود، این واقعیت را خانم الکساندر کاملاً متوجه شد، روی صندلی جلوی ماشین موتور سر جورج، با وجود خزهای پوشانده شده، و بیسمارک، که مانند خس خس سرخ شده در بغلش حلقه شده بود. جاده خاکستری زیر لفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا پیشگویی , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استیک های پهن به آرامی به سمت عقب حرکت می کرد. سهره طلایی و سبز که در مزارع ساکت سوت میزد.