کت گفت: “آه” – این همان روشی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی میخوام , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
که دوقلوهای هلندی همیشه بله میگویند – “بله، و بگذار ما خیلی خوب باشیم و تا جایی که میتوانیم به مادر کمک کنیم. فکر میکنم شاید آنها خیلی زود به دوقلوهای خوب اسکیت بدهند، حتی اگر ما نباشیم. هنوز خیلی بزرگ نیست – آنقدر بزرگ نیست که بتوان آن را کریستوفر و کاترینا نامید.
ورو ودر داشت آب را گرم میکرد ماهانه و برسهای شستشویش را بیرون میآورد، بنابراین کیت و کت میدانستند که او میخواهد چیزی را تمیز کند.
“امروز چی میخوای پاک کنی، مادر؟” کیت پرسید.
گفت: “من می خواهم اصطبل را تمیز کنم.” “برای گاوها خیلی سرد می شود که تمام شب را در مراتع بمانند. پدر می خواهد امشب مهرو هلشتاین را بیاورد و من می خواهم اصطبل او برایش خوب و تمیز باشد.”
کیت و کت بسیار مؤدبانه محمد گفت: “ما به شما کمک می کنیم.”
“بچه های خوب!” مادرشان گفت “شما می توانید برس ها را حمل کنید.” بنابراین آنها دری را در کنار شومینه باز کردند و درست به داخل اصطبل رفتند.
اصطبل واقعاً بخشی از خانه بود. دو غرفه در اصطبل بود. ورو ودر سطلهای آب و برسهایش را گرفت و شروع به مالش دادن کرد. او دیوارها، کناره های غرفه ها و زمین را تمیز کرد. دوقلوها هم تمیز کردند تا اینکه خسته شدند. و اصطبل آنقدر تمیز بود که خودت دوست داشتی آنجا زندگی کنی.
کت گفت: “بیا اینجا بازی کامل کنیم.” “بیا خانه بازی کنیم.”
کیت گفت: خیلی خب. “من پدر خواهم بود و تو مادر.”
اما چه کسی دوقلو خواهد بود؟ گفت کت.
کیت گفت: بیا جوجه اردک ها نوح را بیاوریم.
کت گفت: “البته آنها می توانند دوقلو باشند.” “به هر حال آنها هستند.”
بنابراین کیت دوید و جوجه اردک ها را آورد. آنها آنقدر اهلی بودند که همیشه وقتی می دیدند کیت و کت می آیند، به طرف کیت می دویدند. الان تقریبا اردک شده بودند، خیلی بزرگ شده بودند.